با توجه به اینکه آنها چقدر مشروب مینوشیدند، تعجب نمیکنم که ایده یک سه نفری داشته باشند. به خصوص که مامان خیلی بدجنس است. بوسیدن دخترت در مقابل دوست پسرش به این معنی بود که خودت را به عنوان یک بیدمشک برای همسریابی معرفی کنی. و آن مرد با کوبیدن هر دوی آنها از آن پیشنهاد استفاده کرد. او حتی زمانی که بین پاهای دوست دخترش قرار گرفت، اسپرم خود را با مادرش تقسیم کرد. لعنتی، این عادلانه است!
این نوک پستان روستایی راه خود را در اطراف گل میخ های اصیل می شناسد. وقتی آب شلنگ زد، نیتش مثل چشمانش روشن بود. تنها چیزی که در ذهن داشت شلاق زدن بود. کارمند کشاورز یک مرد ساده است. او موافقت کرد که فوراً لکه مرطوب او را غوطه ور کند. خب، عوضی مو قرمز به چیزی که می خواست رسید - یک وعده شیر بخار پز در صبح او را خوشحال کرد. فقط چنین آرزوهای صادقانه ای مبارک!
¶¶ Trach mrach endu tr*h ¶¶