معلوم نیست چه چیزی برای دختر بهتر کار می کرد، نواختن گیتار یا نواختن با دیک پدرش. معلوم شد که بابا نه تنها یک معلم موسیقی خوب است، بلکه یک معلم خوب جنسی است، زیرا او دخترش را رد نکرد و با خوشحالی زیاد نوازش های آغاز شده را ادامه داد. اتفاقی که افتاد همان بود. محارم غیرمسئولانه در موقعیت های مختلف با حداکثر شدت شور و هیجان صورت گرفت.
این یک شب اقامت بسیار گران برای خانم است! فکر میکنم گرفتن یک اتاق در هتل برای او خیلی راحتتر از لعنت شدن توسط دو سیاهپوست بزرگ بود. هر چند او یک افراطی است! من فقط می توانم به دو احتمال فکر کنم. اول این که این خانم یک پوره مانیا است و به بهانه های قابل قبولی به تفریح مورد علاقه اش رسیده است. گزینه دوم این است که خانم استخدام شده و برای پول کار می کند. من می توانم به طور منطقی فرض کنم که اگر خانم در این دسته بندی ها قرار نگیرد، بعید است که با میل خود را با دو دیک سیاه و سفید تنظیم کند.
دیک من بزرگ است و من خودم می خواهم تو را در ازبکستان لعنت کنم