دختر مقصر بود و پدرش او را از استفاده از وسایل منع کرد. اما چه مردی می تواند در برابر مکیده شدن دیک مقاومت کند؟ نه مرد! و این عوضی فوراً گاو نر را از شاخ یا بهتر بگوییم فلفل گرفت. و تمام شد - اراده پدرم برای سخت گیری فوراً محو شد و او آن را مانند یک فاحشه معمولی به او داد. از طرفی همه چیز خوب پیش رفت. حالا هر وقت بخواهد می تواند آن دختر شلخته را لعنت کند!
لازم بود متخصص زنان به عنوان یک پزشک شرکت کند، بلکه به عنوان یک مرد بالغ شرکت می کرد. درست روی میز این شلخته پاهایش را باز کرد و به او گفت که از او چه می خواهد. بنابراین او آن را در مقعد گرفت و از آن خوشحال شد.