در این نسخه، خانم بسیار خوش شانس بود - او با مردی بسیار خوش اخلاق و پیگیر ملاقات کرد - او او را به اندازه کافی طولانی و ملایم لعنت کرد! و کاملاً ایمن - با کاندوم. ظاهراً مرد چنین زنان لاغری را دوست دارد. اما این خانم وقت نداشت که توانایی های خود را به عنوان یک ماساژور نشان دهد - نه روی بدن یک مرد و نه روی خروس او! شاید او یک ماساژور نیست، بلکه یک خانم در حال تماس است؟
این ماشا نمی گذارد هیچ دیکی از او بگذرد. دوچرخه سوار استپا فقط ایستاد تا بنشیند و استراحت کند. و آن عوضی به سمت او آمد. چگونه می توانید مقاومت کنید؟ بچه ها اینطوری هستند - شما اجازه می دهید جوجه تان یک ساعت بیرون برود، و ببینید، یک نفر قبلاً او را به خراش انداخته است. و سپس او مانند یک مغرور رفتار می کند - مادرش اجازه نمی دهد، فقط بعد از عروسی! شما باید آنها را از همان شب اول بیرون بکشید!
می توانم بگویم مرد غریبه در اتوبوس با سبزه طوری رفتار می کرد که انگار مدت هاست همدیگر را می شناسند. او با چاپلوسی دراز کشید در حالی که دختر داشت دیکش را می مکید و آنها بدون هیچ خجالتی یکدیگر را لعنت کردند. دختر نه تنها سوار اتوبوس شد، بلکه برجستگی های قوی سوراخ خود را از چوب آن مرد نیز احساس کرد.
من میخواهم به آنجا بروم.